
لیدی و راون P4
سیلام بیریم بیخونیم
وقتی داشتم ناهارم رو میخوردم یهو دیدم ژولی جلوم وایساده یکم هم اومد جلو و ناهارمو ریخت روم منم خیلی عصبانی شدم و از جام بلند شدم و گفتم چطور جرعت کردی که یهو هلم داد و زد به چاک اون موقع هیچ کس کنارم نبود کسی منو ندید که افتادم زمین که یهو دیدم یه دست به سمتم دراز شده دیدم اون راون بود چون کسی دیگه ای نبود دستمو گذاشتم رو دستش و پاشدم و دیدم ژولی داشت حرص میخورد و از راون تشکر کردم که کمکم کرد
-چند روز بعد............-
راون:
داشتم به سمت کلاسم میرفتم که پوستر جشن رو دیدم و با خوش حالی به سمت مت رفتم و بهش گفتم اونم به ایلا گفت ایلا هم به لیدی گفت و همینجوری کل کلاس باخبر شدن
لیدی :
وقتی ایلا گفت که جشن 2 روزه دیگه برگزار میشه منم خوشحال شدم و سریع بعد از مدرسه رفتم لباس بخرم
- روز جشن -
لیدی :
روز جشن موهامو باز کردم و یه پاپیون از موهام رو بستم و لباسی که خریده بودم رو پوشیدم وقتی وارد جشن شدم من از همه خوشگل تر بودم
که یهو............
بازم جای حساس تموم کردم 🙂
تمومید تا پارت بعد بایی🙃